یه تیم استارتاپی چه ساختاری باید داشته باشه؟ مسئولیتاشون چیه و از اول کار باید تیم استارتاپی خفن داشت؟ بهترین ترکیب یه تیم استارتاپی چند نفره و از کیا باید تشکیل بشه و هر کدوم چه ویژگی‌هایی باید داشته باشه؟ اصلا کی باید تیم تشکیل بشه!؟ اینا همه سئوالاتی بود یا ازم میپرسیدن یا خودم توی ایسمینار باهاشون کلنجار رفتم تا اینکه تصمیم گرفتن برای یه بارم که شده یه مقاله در مورد ساختار پیشتهادی یه تیم استارتاپی بنویسم!

یه سرچ کوچیک فارسی به هم نتایج خوبی نداد اما سرچ انگلیسی کلی اطلاعات داد که خوب هر کدوم از نوشته‌ها دیدگاهی برای یه تیم استارتاپی داشتن! من به جای شما خوندمشون و در غالب شش دیدگاه (که زمان نگارششون از سال ۲۰۱۴ بوده تا حالا) برای نقش‌هایی که باید تو هر تیم استارتاپی باشن، هر کدومو مرور سریع کردم و در نهایت براساس تجربیاتم تو ایسمینار و مشاوره و منتورینگ ده‌ها تیم استارتاپی ساختار پیشنهادی خودم رو ارائه دادم. میتونم ادعا کنم که نوشته کاملی شده که امیدوارم با بازخوردها و تجارب واقعی شما هم کاملتر بشه.

بخونید: ⁠چرا بهتره تا قبل از ساخت «ام وی پی»، تیم استارتاپیمونو نسازیم!؟

نقش‌های اصلی یک تیم استارتاپی

دیدگاه اول:

یه مقاله جالب تحت عنوان «نقش‌های استارتاپ نرم‌افزاری» تو codeincomplete.com منتشر شده اواخر سال ۲۰۱۴ که میگه بودن این سه تا H تو یه استارتاپ مبتنی بر فناوری ضروریه: (از اینجا مقاله کامل رو بخونید)

The Hustler (هیولای موفقیت): میتونه عنوانش CEO (مدیرعامل) باشه که مسئول رشده، مهارتش توسعه کسب و کاره و وظیفش ساخت یک کسب و کار عالی و حوزه‌های تمرکزش: تیم، مدل کسب و کار، جذب سرمایه، حقوقی، حسابداری و منابع انسانی.

The Hipster (نوگرا): میتونه عنوانش COO یا CMO باشه و مسئول مشتریه، مهارتش طراحی و وظیفش ساخت یه تجربه مشتریِ عالیه و حوزه‌های تمرکزش: مشتری، محصول، برند، بازاریابی و محتوا.

The Hacker (هکر): عناوینش میتونن CTO (مدیر فنی) یا CPO (مدیر محصول) باشه و مسئول ساختنه، مهارتش توسعه فناوری و وظیفش ساخت یک پلتفرم عالیه و حوزه‌های تمرکزش: خدمات، فناوری، داده، فرایند و زیرساخت.

اگر بخوایم ریزتر حوزه فعالیت‌های هر کدومو باز کنیم به شرح زیر خواهند بود:

The Hustler:

  • تیم: چشم انداز، بیانه ماموریت، استراتژی، برنامه‌ریزی، مدیریت، استخدام، اخراج و رویدادها
  • مدل کسب و کار: جذب مشتری، هزینه جذب مشتری (CAC)، طول عمر مشتری (CLV)، درآمد مکرر ماهیانه (MRR)، پخش، فروش و رشد
  • جذب سرمایه: ارائه به سرمایه گذار، ارائه‌های عمومی، بالا بردن آگاهی برند، سرمایه گذارها، آنجل‌ها، صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، ترم شیت و گزارشات سرمایه گذاری
  • حقوقی: شخصیت حقوقی، اعضای هیات مدیره، مشاوران، سهامداران، سهام‌های رهن و تشویقی، مالکیت معنوی، پتنت‌ها، علائم تجاری و کپی رایت‌ها
  • حسابداری: بودجه‌ریزی، جریان نقدینگی، سود و زیان و بالانس شیت‌ها
  • منابع انسانی: سیاست‌های پرداختی، تشویق‌ و پاداش‌ها، سلامتی، اجاره آفیس و خرید تجهیزات

The Hipster:

  • مشتری: یافتن تناسب بازار، تحقیقا بازار، اعتبارسنجی مشتری، مصاحبه‌ها با مشتری، مشاهده، نظرسنجی‌ها، پرسوناها و رقابت
  • محصول: داستان مشتری، تجربه کاربری/واسط کاربری، تعامل، کاربردپذیری، وایرفرم‌ها، نمونه‌های اولیه و…
  • برند: نام‌ها، رنگ‌ها، لوگوها، آیکون‌ها، فونت‌ها، اشکال، هویت، صدا، استایل، حس، رفتار و اقلام تبلیغاتی
  • بازاریابی: وبسایت، بلاگ، شبکه‌های اجتماعی، سئو، ایمیل و داستان سرایی (استوری تلینگ)
  • محتوا: راهنما، شروع، آموزش، ویدئوها و اسکرین‌شاتها

The Hacker:

  • خدمات: دامنه، دی ان اس، ایمیل، سورس کنترل، هاست، مدیریت پروژه، باگ ترکینگ، ابزارهای تست و پایش و اندازه گیری، شاخص‌ها، تحلیل و گزارشگیری
  • فناوری: زبان (ها)، فریم‌ورک‌ها، کتابخانه‌ها، ابزارها، سرورها و الگوها
  • داده: مدلسازی داده، ذخیره سازی داده، بکاپ، انتقا داده، معماری داده و تجزیه و تحلیل داده‌ها
  • فرایند: چابک، توسعه، نگهداری، تست، مستندسازی، توسعه، عملیات، بررسی و تحلیل کدها، بازطراحی و اتوماسیون
  • زیرساختها: عملکرد، APIها، عضویت، امنیت، بررسی اختطارها، تست‌های A/B، مویابل، یکارچه سازی و…

 

دیدگاه دوم:

سایت growthtribe.io تو نوشته‌ای تحت عنوان «تیم رشد چیست و چگونه باید بسازیم» تقریبا نظرش رو همین سه تا نفر اصلی دیدگاه اول هست و البته یک نفر جدید تحلیلگر داده هم اضافه کرده، تو شکل زیر میتونید این چهار نفر رو همراه ویژگی‌هاشون ببینید: (از اینجا مقاله کامل رو بخونید)

ساختار تیم رشد

همین طور که تو عکس می‌بینید، نیاز به چهار عضو تو یه تیم رشد استارتاپی بعنوان ارکان اصلی هست:

مدیر رشد: راهبر، تحلیلگر، خلاق، شخصیت قوی، چند مهارتی (T-shaped) دارای مهارتهای نرم

توسعه دهنده: عکس‌العمل‌های سریع، سریع بساز/بعدا اصلاح، عاشق داده ها به اضافه نظارت، خلاقیت، رشد محور و اجرای سریع

رابط کاربری/واسط کاربری: همدلی مشتری، اجراهای سریع، فرونت اند، سریع طراحی کن/بعدا اصلاح، عاشق تست کردن

تحلیگر داده: مجموعه داده های کوچک و بزرگ، دانش بک‌اند، دنبال سوزن تو انبار کاه گشتن، مبدل داده به بینش

دیدگاه سوم:

سایت foxbusiness.com تو نوشته‌ای که سال ۲۰۱۴ منتشر شده میگه این ۶ نفر حتما باید تو هر استارتاپی باشن: (از اینجا مقاله کامل رو بخونید)

نابغه فناوری: یه نفر خوره فنی و فناوری برای هر استارتاپ فناورانه نیازه که بتونه تیم فنی رو رهبری کنه.

رهبر/مدیرعامل: یه نفر که تصمیم گیرنده نهایی باشه و بعنوان هد تیم چه درست چه غلط بتونه حرف آخرو بزنه

متخصص صنعت: این فرد همیشه فراموش میشه، یکی که واقعا صنعت رو میشناسه و کسی که بتونه تجربشو در اختیار تیم بذاره. (نظر شخصی: این فرد میتونه بعنوان مشاور اضافه بشه به تیم)

دیوانه فروش: فردی که بیگانه با تکنولوژی نیست اما اون نابغه و دیوونه فروختنه، مشتری‌و میشناسه و میدونه چجوری بفروشه! چون تکنولوژی نیست که همیشه میفروشه

سوپر استار: یه سلبرتی یه سوپر استار، میتونه نابغه فناوری یا مدیر عامل باشه، اون قراره همه توجهات رو به سمت استارتاپتون بکشونه، اون نماینده تیمه!

نابغه مالی: مخصوصا وقتی هنوز محصولی به بازار ندادید، مهمه هزینه‌ها مدیریت بشن و  توانایی مدیریت پول رو داشته باشه (البته برای شروع یکی از ۵ نفر بالا میتونه این فرد باشه)

 

دیدگاه چهارم:

سایت brainhub.eu تو سال ۲۰۱۷ نوشته‌ای تحت عنوان «۵ نقش اساسی برای موفقیت هر تیم استارتاپی فناورانه» منتشر کرده که نقش‌ها زیرو مهم دونسته: (از اینجا مقاله کامل رو بخونید)

مدیر عامل (CEO/Chief Executive Officer)، رویا پرداز: معمولا رهبر تیم محسوب میشه البته به این معنی نیست که فردیه که بیشترین حقوق رو باید بگیره! رویا پردازه و بیشتر از هر فرد دیگه ای به استارتاپ و موفقیتش ایمان داره و سایر اعضا علاقه‌مندن که ازش پیروی کنن.

مدیر محصول (CPO/Chief Product Officer)، آینده نگر: مسیر موفقیتو هموار میکنه و روی ساخت بهترین محصولی که با دقت به مشکل و راه حل‌هاش و بهترین عملکرد ممکن رو داره، تمرکز میکنه. درست مث رویاپرداز، CPO باید یه هدف قاطع و چشمگیرتری برای شرکت داشته باشه و مهمتر از همه، باید بدونه چطور اونو به واقعیت تبدیل کنه و قلب و ذهن افراد داخل و خارج از تیم رو باهاش همراه کنه.

مدیر تکنولوژی/فنی (CTO/Chief Technology Officer)، کننده: یه نفر فنی تمام عیار که برای مواجه با هر مشکل فنی و تکنولوژیکی آماده‌ست و میتونه بهشون پاسخ سریع بده. اونا معمولا بعنوان معمارهای نوآوری شناخته میشن و پلی هستن برای موفقیت در توسعه. اونا موتور تمام عیار اجرا و عملیاتن و از جدیدترین فناوری‌ها برای ساخت محصول استفاده میکنن.

مدیر فروش (CSO/Chief Sales Officer)، هیولا: یه هیولا تو تیم اصلی! یکی که همیشه قصد فروش محصول ساخته شده رو داره و مسئول تبدیل ایده درخشان به درآمد زیاده. این هیولا میتونه به تدریج تو مرحله توسعه به شما اضافه بشه اما بهتره که از همون اول باهاتون باشه، اون مثل سوخت جت شماست.

مدیر بازاریابی (CMO/Chief Marketing Officer)، معمار: اونچه که مدیر بازاریابی باید تو ابتدای راه اندازی استارتاپ بدونه اینه که چطور محصول رو منحصر بفردتر کنه. به معنای واقعی کلمه گسترش بده. حقیقتش اینکه که مدیر بازاریابی یکی از مهمترین افراد یه تیمه و معمار اینه که ایده رو به منحصر بفردترین حالت تبدیل کنه و به مردم بفهونه که برای حل کردن مشکلشون به شما نیاز دارن.

نفر روابط عمومی (The PR Guy)، وصل‌کننده: در جهان پر از ایده‌ها و استارتاپهای ناب، باید یکی باشه این وسط که بدونه چطور طناب‌ها رو بکشه و نقطه‌‍‌ها رو به هم وصل کنه و تا میتونه برای شما فریاد بزنه! این فرد از دانش بازاریابی و ارتباطاتش برای معتبر و محبوب جلوه دادن استارتاپتون استفاده میکنه و ارتباط موثر و پایداری رو با مشتری ایجاد و توسعه میده. اون برای موفقیت و دیده شدنتون خیلی موثره.

 

دیدگاه پنجم:

نوشته سال ۲۰۱۵ سایت startupbiz.com هم نقش‌های زیر رو مهم دونسته: (از اینجا مقاله کامل رو بخونید) در اینجا یک تیم استارتاپی به یک لانه زنبور شش وجهی تشبیه میشه که شامل وجوه زیره:

ساختار مناسب تیم استارتاپی

مدیر عامل (CEO/Chief Executive Officer)، آینده نگر/رهبر: شما نگهبان چشم‌انداز و خالق فرهنگ تیمتون هستین. به وضوح می‌تونین چشم انداز بزرگ و اونچه برای رسیدن بهش نیاز دارین رو بیان کنین. شما رهبر هستید، چهره و صدای استارتاپتون. مسئول همه چیز و همه پنج وجه لانه زنبورتون! شما مانع ساختن امپراطوری و اختلال عملکرد تیم میشید. سرمایه گذاران، شرکای کلیدی و سایر منابع خارجی موردنیاز رو جذب می‌کنید. شجاعت تصمیم‌گیری‌های سخت رو دارید؛ شما اجازه ندارید نا امید بشید!

مدیر مالی (CFO/Chief Financial Officer)، مالی: شما نگهبان کندوی عسل هستید، جایی که از آن می آید و جایی که قراره بره. شما اطمینان دارید که حتی یک ریال هم هدر نمیره! مدل درآمدی استارتپتون رو مث کف دستتون میشناسین. شما موجودیها رو تنظیم و نیازهای مالی آینده رو پیش‌بینی می‌کنین و از روشهای خلاقانه برای جذب حداکثری پول استفاده میکنین و مطمئن میشید که همه تیم میدونن منابع مالی یه استارتاپ محدوده!

مدیر تکنولوژی/فنی (CTO/Chief Technology Officer)، محصول: شما استاد سحر و جادوئید! دلیل اینکه استارتاپ وجود داره. به کمک CMO و CSO سعی میکنید به نیازها و انتظارات مشتریا برسید. شما در مورد توسعه محصول و برنامه ریزی بی رحمید. شما دانشجوی طراحی UX / UI، مدیریت محصول و تضمین کیفیتید. نقشتون تو فرایند توسعه محصول رو درک میکنید و هر روز از محصول استفاده کرده و به طور مداوم آزمایشش میکنید. شما محصول رو مثل کف دستتون میشناسید.

مدیر عملیات (CTO/Chief Operation Officer)، عملیات: شما یک نابغه سازماندهی و یه منطقیه تمام عیار هستین. تمام قطعات متحرک را مانند ساعتهای سوئیسی دقیق نگه میدارید: امکانات، تجهیزات و ابزار، سیستم های پشتیبانی منابع انسانی و تیم. پنج وجه دیگه لانه زنبور، مشتریات هستن، میبینید که برای انجام کارشون به چی نیاز دارن تا فراهمشون کنید. مدیر عملیات وقتی مدیرعامل یا مدیر تیم نیست، مدیرعامله. شما استراتژی‌ها رو اجرا می‌کنید، زمانی که تغییر مورد نیازه، عامل تغییر هستین و ارتباط دهنده داخلی و بین وجوه لانه زنبور!

مدیر بازاریابی (CMO/Chief Marketing Officer)، بازاریابی: شما صدای مشتری هستین. مشتری رو خوب می‌شناسین، باهاشون زندگی می کنین، خواسته ها، نیازها، ترس ها، عادت ها و انگیزه‌هاشونو و میتونید براساسشون محصول رو تغییر بدید. میدونین مشتریاتون چی می خونن، می‌بینن و گوش می‌کنن (چه کسی و چه چیزی رو تصمیماشون تاثیر میذاره). براساس شناختتون از مشتری تشویقشون میکنید که از محصولتون استفاده کنن. شما یک راوی خوب هستین!. مشتریان و تاثیرگذرانو عاشق محصول و استارتاپتون میکنید چون داستانتون جذابه! مدیر فروش یا CSO بزرگترین طرفدار شماست چون کارشو راحت می‌کنید!

مدیر فروش (CSO/Chief Sales Officer)، فروش: شما برای معامله (کردن) زندگی می‌کنین! شما موتور استارتاپ هستین. بدون موتور، یعنی فروش و درآمد، هیچ استارتاپی هم نیست. شما این فشارو دوست دارید، و هدایتش می‌کنین. بازاریابی رو درک می‌کنید و فرق بین فروش و بازاریابی رو خوب میدونین! ترجیح میدید مسئول بازاریابی چشم اندازهای محصولش رو ترسیم کنه در حالی که شما تمرکزتون رو ایجاد مشتریای بلند مدت و وفاداره. شما معتقدید که بهترین منبع درآمدیتون مشتریای موجودن، بنابراین برای توسعه رابطه باهاشون تلاش می‌کنین.

 

البته این سایت ذکر میکنه که در بیشتر موارد با توجه به کم بودن افراد تیم و محدود بودن منابع بهتره که لانه زنبور مربعی و چهاروجهی بشه، یعنی میشه CMO و CSO یک نفر و COO و CFO هم یک نفر باشن که منتطقی هم به نظر میرسه.

ساختار مربعی تیم استارتاپی

دیدگاه ششم:

سایت wrike.com هم تو سال ۲۰۱۵ اینفوگرافی رو از آناتومی استاندارد یه استارتاپ منتشر کرده که نقش‌های اصلیش به شرح زیر هستن: (از اینجا اینفوگرافیک کامل رو ببینید)

مدیر عامل (CEO/Chief Executive Officer): به طور نامحدود مسئولیت هدایت و حرکت به سمت موفقیت تیم رو داره، این مسئولیت شامل کلیه عملیات رهبری، استراتژی، مالی، بازاریابی، فرهنگ سازمانی، استخدام و اخراج و… میشه.

مدیر ارشد مالی (CFO/Chief Financial Officer): ایشون سلامت مالی استارتاپ رو مدیریت میکنه. رکوردهای مالی رو نگه میداره و در مورد سرمایه گذاری رو منابع سازمانی تصمیم میگیره و پیش‌بینی‌های اقتصادی برای موفقیت استارتاپ تو آینده رو آماده میکنه.

مدیر بازاریابی (CMO/Chief Marketing Officer): استراتژی بازاریابی کل استارتاپ رو توسعه میده. اقدامات راهبردی بازاریابی حاضر رو آنالیز کرده و تعیین میکنه که چطور میشه نتایج رو بهبود میده. CMO روی مسئول بازاریابی هر محصول و بعد مسئول بازاریابی محتوایی و بازاریابی شبکه های اجتماعی و در نهایت مسئول تولید لید و تبلیغات پولی، نظارت داره.

مدیر تکنولوژی/فنی (CTO/Chief Technology Officer): اطمینان حاصل میکنه که استراتژی های تکنولوژیک همسو با استراتژی های کلان استارتاپ هستن. آخرین روندهای فناوری رو پایش کرده و استارتاپ رو در لبه تکنولوژی نگه میداره. مدیر فنی بر مدیر محصول، توسعه دهنده‌‌ها و در نهایت مسئول رابط و واسط کاربری نظارت داره.

مدیر درآمد (CRO/Chief Revenue Officer): مسئول نظارت و مدیریت روی کلیه فرایندهای ایجاد درآمد رو داره. CRO بر مسئول فروش و کارشناس بخش خدمات مشتریان نظارت خواهد داشت.

منابع انسانی و استخدام (Recruiting and HR): پیدا کردن، ارزیابی، استخدام منابع انسانی و آموزش حین کار برای حمایت از رشد تیم رو بر عهده داره و سیاست ها و اقداماتی رو انجام میده تا محیط کاری دوستانه و امن ایجاد کنه.

جمع بندی و ساختار تیم استارتاپی پیشنهادی

خوب میرسیم به اصل داستان، براساس همه دیدگاهی که بالاتر ذکر شد به نظر من نقش‌ها و ساختاری که برای یه استارتاپ فناورانه باید در نظر گرفته بشه شش نقش اصلی شامل: مسئول تیم، مسئول فنی، مسئول بازاریابی، مسئول فروش، مسئول مالی و مسئول عملیات هست.

البته با توجه به اینکه در ابتدای شکل‌گیری یه استارتاپ منابع محدوده و تعداد اعضا هم کم، پس سطح C یا Chief نداریم و میتونیم از لفظ مسئول یا سرپرست استفاده کنیم و هر فرد میتونه مسئولیت یک یا چند حوزه و نقش اساسی رو تو تیم برعهده بگیره. پس تو نقش‌های زیر از لفظ مسئول استفاده خواهم کرد:

مسئول تیم (CEO): همون The Hustler تو دیدگاه اول که وظیفش رویا پردازی، تیمسازی و مدیریت تیم، رهبری و در نهایت تدوین استراتژیه. مسئول تیم تصمیم گیرنده نهاییه و همه اعضای تیم ازش حمایت و پیروی میکنن. اون باید یک کسب و کار عالی با رشد پایدار ایجاد کنه. البته مسئول تیم میتونه یک مدیر محصول خوب هم باشه، یعنی کلیه مسئولیت‌هایی که برای مدیر محصول در نظر گرفته می‌شه رو هم انجام بده. از طرف دیگه مسئول تیم باید یه سوپر استار باشه و همه توجهات رو به سمت استارتپتون بکشونه.

مسئول فنی (CTO): همون هکر دیدگاه اول که یه نفر فنی تمام عیاره و بعنوان یه کننده کار سعی میکنه کاملترین و بی نقص ترین راه حل رو برای حل مشکل مشتری ارائه بده. مسئول فنی با استفاده از برون‌سپاری یا بکارگیری نیروهای پاره وقت فرانت‌اند و بک‌اند و در صورت نیاز رابط و واسط کاربری، بهترین عملکرد محصول رو خلق کنه.

مسئول بازاریابی (CMO): مشتری، مشتری، مشتری، اون باید تمام تمرکزشو متوجه مشتری کنه و مثل The Hipster تو دیدگاه اول، بهترین تجربه رو برای مشتری خلق کنه. اون بهترین راهکارها و مکانیزمها رو برای جذب مشتری و شناسوندن استارتاپ به مشتریان بالقوه بکار میگیره. مسئول بازاریابی میتونه با شناخت کامل مشتری و به کمک متخصصان رابط /واسط کاربری (حالا یا برون‌سپاری یا پاره وقت) و یا همکاری مستقیم با مسئول فنی، بهترین طراحی تجربه مشتری رو داشته باشه.

مسئول فروش (CSO): اگر بیزنس شما B2B هست و باید با مشتریان سازمانی و بیزنس‌ها سروکله بزنید، بهترین فرد مسئول فروشه، تجربه بهم نشون داده مسئول فروش موتور جت یه استارتاپه و همه چشم‌ها بهشه، چون اونه که باید سوخت مناسب و پایدار رو برای جت استارتاپمون فراهم کنه، پس از این نقش غافل نشید.

مسئول عملیات (COO): اگر یه استارتاپ خدماتی هستید و اجرا و عملیات تو فرایندهاتون زیاده یه مسئول عملیات که وظیفه رفع و رجوع کلیه امور مربوط به ساماندهی و مدیریت امور اجرایی داره رو تو تیمتون داشته باشید. چون دغدغه اجرا و مسائل مرتبط بهش نمیذاره اعضای دیگه تیم نگاه توسعه‌ای و بدون دغدغه‌ای داشته باشن.

مسئول مالی (CFO): تو اوایل شکل‌گیری، مسئول عملیات میتونه مسئول مالی هم باشه اما توجه کنید که از یه جایی به بعد که تراکنش‌ها و گردش مالی زیادی ایجاد شده، یه نفر که دغدغه مالی، مدیریت مالی و توسعه سیستم‌های نظارت مالی رو داشته باشه تو تیم خیلی ضروریه. فردی که باید راه درست رو نشون بده و انحرافات رو به مسئول تیم گوشزد کنه. اون چشم بینا و واقع‌بین تیمه.

 

اما خوب شاید از خودتون بپرسید ما تو شروع کار شش نفر از کجا بیاریم! جوابش خیلی سادس، اینها نقش‌های اصلی یه استارتاپ از نظر من هست که از جمع‌بندی شش دیدگاه بالا و تجاربم نشات میگیره و بنابراین یه نفر میتونه یک یا چند نقش بالا رو برعهده بگیره. این راهنما میتونه کمکتون کنه:

  • مسئول تیم میتونه تا موقعی که استارتاپ رشد جدی‌ای نکرده، مسئولیت فروش رو هم بر عهده بگیره.
  • مسئول بازاریابی و مسئول فروش میتونن یکی بشن، اما بهتره که مسئول بازاریابی حتما باشه و فروش بصورت اشتراکی بین مسئول تیم و مسئول بازاریابی تقسیم بشه
  • مسئول عملیات میتونه مسئول مالی هم باشه و اگه استارتاپتون فعلا تراکنش عجیب غریب نداره بین اعضای تیم تقسیم بشه و این نفر میتونه جذب بشه.

پس اگر بخواهیم جمع بندی کنیم، یه تیم تو شروع کار حتما باید حداقل شامل سه نفر باشه، مسئول تیم (CEO)، مسئول فنی (CTO) و مسئول بازاریابی (CMO).

 

تو ویدئو زیر بصورت کامل در مورد تیم استارتاپی صحبت کردم، پیشنهاد می‌کنم حتما ببینین: