تو دانشنامه استارتاپی، مهمترین کلید واژه ها و مفاهیم اکوسیستم استارتاپی و کارآفرینی رو با بیان ساده و جامع و خیلی خلاصه ارائه میدم. بخش دوم این مفاهیم در ادامه آورده شده. امیدوارم که خوشتون بیاد.

بخوانید:

دانشنامه استارتاپی 1 (مفاهیمی که برای ورود به اکوسیستم استارتاپی باید بدانید)

 

تأثیرگذاران

تاثیرگذاران

تأثیرگذاران (Influencers) افرادی هستن که به دلیل نفوذ، دانش، موقعیت یا رابطه، قدرت تحت تأثیر قرار دادن تصمیمات خرید دیگران رو دارن. تو خریدهای شخصی مصرف‌کنندگان نهایی، اعضای گروه هم‌سنا یا گروه مرجع و در خرید سازمانی، کارمندای داخلی (مهندسان، مدیران، خریداران) یا مشاورین خارجی به‌عنوان تأثیرگذاران عمل می‌کنن.

تاثیرگذاران به سختی کار می کنن تا روابطشونو گسترش داده و جایگاه و موقعیت شون رو تو حوزه تخصصی‌شون بهبود و حفظ کنن. نزدیک شدن و انشار نظرات مثبت تاثیرگذاران حوزه استارتاپبتون کمک می کنه تا پیامتون رو به مخاطبای بیشتر و با سرعت بالا انتقال بدید.

این نکته رو باید متذکر شد که لزوما اونهایی که فالوورهای بیشتری دارن نمیتونن تاثیرگذارای خوبی باشن. شناسایی تاثیرگذارای هر حوزه نیاز به حضور مستمر در اون اکوسیستم و شناسایی افراد کلیدیش داره که عمدتا زمانبر هم خواهد بود.

بخوانید: پنج نکته برای حداکثر کردن و گسترش شبکه شخصی‌ خودتان!

سرمایه اولیه (سرمایه بذرافشانی)

Seed-Money

سرمایه‌ اولیه (Seed Money) نخستین سرمایه‌ای که برای تأسیس و بنیانگذاری یه شرکت یا استارتاپ به کار گرفته میشه. به عبارت ساده تر پول استفاده‌شده برای شروع یک کسب‌وکار یا استارتاپ جدید.

این سرمایه می‌تونه از پس‌انداز شخصی بنیان‌گذار و یا از آشنایان (دوستان و خانواده) تأمین بشه (بوت استرپینگ) یا توسط شتابدهنده ها یا حتی بصورت وام و… که معمولاً هم صرف تحقیقات بازار و توسعه محصول می‌شه.

اعتبارسنجی ایده

اعتبارسنجی ایده

اعتبارسنجی ایده (Idea Validation) مجموعه روشهایی که کمک می‌کنه در ابتدای شکل گیری یک ایده کسب و کار یا استارتاپ، میزان خطر پذیری ایده، جذابیت و میزان تطابق اون با نیازهای مشتری هدف تا حد زیادی شناسایی بشن. هدف از اعتبارسنجی کشف هدفمند نقاط ضعف و قوت ایده بر اساس نیاز بازار یا مشتریه. این اعتبارسنجی می‌تونه بر اساس ارزش خلق شده یا هزینه اجرایی صورت بگیره.
اما پیامدهای انجام ندادن اعتبارسنجی چیه؟

اول: تولید محصول بدون مشتری. محصولی تولید خواهید کرد که کسی آاونو نمیخره.
دوم: پیش‌بینی و برنامه‌ریزی اشتباه برای زمانبندی به درآمد رسیدن و پایداری مالی.
سوم: برآورد اشتباه میزان هزینه اجرایی، نیروی انسانی و فنی لازم.
چهارم: از قلم افتادن بخشای درآمدزا و پتانسیل‌های بالقوه بازار.

بخوانید: تست مامان، ابزار ارزشمند اعتبارسنجی ایده و گفتگوی موثر با مشتری

ارائه آسانسوری

ارائه آسانسوری

ارائه آسانسوری (Elevator Pitch) ارائه‌ی بسیار مختصری از یه ایده یا استارتاپ که تموم منافع و جنبه‌های مهم اونو پوشش می‌ده و تو زمانی بین ۱۰ تا ۳۰ ثانیه (مدت‌زمان تقریبی سوارشدن به آسانسور و پیاده‌ شدن ازش) ارائه می‌شه. هنر ارائه آسانسوری یعنی توضیح کامل یه ایده یا استارتاپ تا حداکثر 30 ثانیه که در برگیرنده همه اونچیزی باشه که برای طرف مقابل مهمه. مثلا ارائه برای سرمایه گذاری که قراره تو 30 ثانیه متقاعد کنی که مثلا رو استارتاپت سرمایه گذاری کنه و…

 

حداقل محصول قابل ارائه (کمینه محصول پذیرفتنی)

حداقل محصول قابل ارائه

حداقل محصول قابل ارائه (کمینه محصول پذیرفتنی، محصول حداقلی یا محصول کمینه) (Minimum Viable Product) که به اختصار MVP گفته میشه، شکلی از محصول کلی ماست که در مقیاس کوچکتر، به مراتب کم هزینه تر و ساده تر به مشتریان هدف ارائه میشه تا از بازخوردها و نظرات مشتریان در مورد این محصول حداقلی، بشه گام به گام به محصولی که ناشی از نیاز بازار هست رسید.

این حداقل محصول قابل ارائه، میبایست خود به تنهایی قابلیت ارائه داشته باشه و نیازهای حداقلی مشتری رو برآورده کنه و تفاوتش مثلا با نسخه دموی یه محصول اینه که، تو محصول اصلی مثلا اگر قرار باشه 20 تا ویژگی دیده بشه، تو دمو 5 تا قرار میگیره و به مشتری وعده داده میشه که برای استفاده از تموم اون ویژگی ها نسخه اصلی رو باید خریداری کنن. اما در ام وی پی گفته میشه که باید یک محصول کامل با حداقل ویژگی ها ولی کار راه انداز ارائه بدید.

به عنوان مثال اگر تصمیم به تولید ماشین دارید، ابتدا اسکیت ارائه بدید، بازخورد بگیرید و اصلاح کنید، در مرحله بعدی سه چرخه و در مراحل بعدی به ترتیب دوچرخه و موتور رو تولید و به بازار ارائه میدهید و در نهایت به ماشین میرسید، با این تفاوت که در هر گام کلی بازخورد و شناخت کامل نسبت به بازارتون پیدا کردین.

چارچوب اسکرام

اسکروم

اسکرام (SCRUM) یه فرآیند یا تکنیک ساخت محصول نیست بلکه یه چارچوب توسعه نرم افزار چابکه (Agile). اسکرام بجای اینکه به جزئیات دقیق و کامل در مورد اینکه کارها تو پروژه چطور باید انجام بشن بپردازه، بیشتر اونو به تیم واگذار می کنه. این کار عملیه چون تیم میفهمه که چطور باید به بهترین شکل، مشکلشون رو حل کنن.

اسکرام یه چارچوب یا فرایند؟ تو این موضوع کلا بین علما اختلافه. بعضیا مث کن شوئبر (مبدع اسکرام) دائماً از کلیدواژه چارچوب (Framework) استفاده می‌کنه و تاکید میکنه که همه باید قبولش کنن اما بعضی دیگه از فرایند یا متدولوژی برای اسکرام استفاده می‌کنن.

اسکرام از تئوری کنترل فرآیند تجربی گرفته شده. در فرآیند تجربی اعتقاد بر اینه که دانش از تجربه حاصل می شه و تصمیم گیری جهت بهینه براساس دانسته هاست. اسکرام از روش تکرارشونده، افزایشی سازی امر پیش پینی پذیری و کنترل ریسک استفاده میکنه.

چارچوب اسکرام شامل تیم های اسکرام، نقش ها، رویدادها، مصنوعات و قوانین در رابطه با اونا میشه. هر بخشی از چارچوب برای دست یابی به هدف خاصی در نظر گرفته شده که این برای موفقیت اسکرام و استفاده کننده ضروری است.

 

پذیرندگان آغازین

پذیرندگان آغازین

در نظریه نوآوری، گروه اقلیت جامعه (تقریباً ۱۴ درصد جامعه) که مایل به استفاده از ایده‌ها، کالاها، خدمات و فرآیندهای جدید  هستن، پذیرندگان اولیه (آغازین) یا Early Adopters هستن. پذیرندگان اولیه معمولاً دارای بینش و تحصیلات متوسط به بالا هستن. شرط موفقیت هر محصول جدید، جذب نوآوران و پذیرندگان اولیه هست. به همین خاطر تو بوم کسب و کار ناب تو بخش مشتریان ذکر شده که حتما باید پذیرندگان اولیه و آغازین خودتون رو شناسایی کنید.

بعد از شناسایی این پذیرنگان اولیه و متقاعد کردنشون برای خرید از ما، رفته‌رفته میشه محصول رو به سمت بازار اکثریت (افراد بی‌اعتنا و بی‌تفاوت) هدایت کرد.

 

تقاضا برای اقدام

تقاضا برای اقدام یا تقاضای اقدام (Call to Action) که بهش CTA هم گفته میشه تقاضا یا تحریک یه فرد برای انجام یه اقدام خاص هست،‌ که معمولا ازش برای تست استفاده میشه تا یک یا چند فرضیه مورد آزمون قرار بگیره.

تقاضا برای اقدام  برای انجام اهداف از پیش تعیین شده در قسمت های مختلف وب سایت یا اپلیکیشن مث دکمه ها، لینک ها، بنر ها و … استفاده می شه که کاربر را برای انجام کاری تشویق می کنن.

به عنوان مثال عضویت تو سایت، دانلود نسخه آزمایشی نرم افزار، سفارش محصول و … از این نوع می تونند باشن. به هر یک از این المان ها Call to Action می گن.بنابراین همیشه باید رنگی برای CTA استفاده شود که در طراحی شما شاخص باشه. از طرفی هر چه CTA شما بزرگتر باشه توجه بیشتری را به خودش جلب میکنه و بنابراین کانون تمرکز رو تو یه صفحه خاص تعیین میکنه.

 

منابع:

  • Value Proposition Design: How to Create Products and Services Customers Want. 2014
  • www.businessdictionary.com
  • فرهنگ توصیفی کارآفرینی و اشتغال